۱- دستِ خودم نبود. دیروز که خبر ردِ صلاحیّت هاشمی رفسنجانی را اعلام کردند، دائم در ذهنم تصویر خندهاش، موقعی که نمایندگان مجلس [خط امامیها] در نطقهایی به مهندس بازرگان و دولتش حمله میکردند [حتّا معینفر را کتک زدند]، میافتادم. آن بالا نشسته بود و میخندید. قدرت را همانطور از دست میدهید که آن را کسب کردهاید. یا چیزی شبیه این. یادم نیست این جمله را شکسپیر در کدامیک از نمایشنامههایش نوشته بود. بیراه نگفته. حالا تا کجا میخواهد قدرت این عدّه کِش بیاید و منبسط شود، خدا داند. اقتصاد، سیاست، برنامهی هستهای، واردات، صادرات، امنیت و... همه را زیر پوشش خود بردهاند. به هیچ مخالفی رحم نکردهاند. از هر که میخواهند استفاده میکنند. بعد که اندکی از راه به در میشود، دورش میاندازند. تحقیرش میکنند و دورش میاندازند. آنها راه هر امیدی را میبندند. قدرت نظامی در اختیار دارند. برنده در سیاست هم کسی ست که اسلحه دارد. این جمله هم از مائو ست. که به نظر میرسد ایشان نیز بیراه نگفتهاند.
۲- صفی یزدانیان اینجا تکّهی خوبی نوشته. دیشب میخواندماش و صفحه را میبستم. چند دقیقهی بعد دوباره میرفتم سراغاش.
۳- حالا چی؟ بهتر است بگویم حالا چی ژوزه؟ فکر میکنید اینجوری باقی میماند؟
- بله متأسفانه اینجوری باقی میماند.
من هم با آقای ژوزه همنظرم. حتّا شرایط بدتر از اینها میشود. ماهها پیش همینجوری بدون آیندهنگری نوشتم یکی از کارهایی که در چنین وضعیّتهایی میشود کرد، بغل کردن همدیگر است. همان دستفرمان همچنان جواب میدهد.
in dovomin bare ke neveshtehaye shoam ro doreh mikoman. har do bar toye ketabkhooneh. ba'zi neveshteh haro faghat bayad toye sokoot khoond badesh ham be ehteram faghat sokoot kard. merci agha.
پاسخحذف"دی" زمانی دارد..
پاسخحذف