پنجشنبه

...

به آهستگی نوار را از رویش بردارید. مواظب باشید. آرام. دست‌های‌تان باید استرلیزه باشد. نه تنها دست‌های‌تان، ذهن و روح‌تان نیز. نوار را بردارید. ابتدا اندکی بگذارید هوا بخورد. با نوک انگشتان‌تان لبه‌ی دو طرف آن را بگیرید و بازش کنید. خوب به آن بنگرید. آن‌گونه به آن بنگرید که به اسب کهر می‌نگرید. هوا که خورد، مشت‌مشت نمک بردارید و روی آن به آرامی بپاشید. به آرامی. به پاشیدن خود سرعت نبخشید. سرعت باعث عدم درک و فهم عمل‌تان می‌شود. رویش را با نمک بپوشانید. می‌سوزد؟ اهوووم. بله خب، می‌سوزد. اشک در گوشه‌ی چشم‌تان جمع شده است؟ بله، در بسیاری از موارد پیش می‌آید. امّا داد و فریاد نزنید. این مهم‌ترین مرحله از کار است. نه آهی باید در کار باشد نه شکایتی. تحمّل کنید. صبوری. 
چه کسی می‌گفت که پنج‌شنبه، "جمعه‌مخفی" است؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر