"دنبالِ آدم شدن بودم. کلّ ماجرا همین بود. به نظرم بهتر شدن و قویتر شدن، ارزشمند امّا یه کمی مبهمه. مگه میدونی کِی بهتر شدی؟ کالج نیست که بعد از چهار سال یه دیپلم دستت بدن و ثابت بشه همهی واحدها رو گذروندی. راهی واسهی اندازهگیری پیشرفت وجود نداره. برای همین هم سماجت کردم، نمیدونستم بهتر شدم یا نه، نمیدونستم قویتر شدم یا نه و بعد از مدّتی، دیگه به هدفم فکر نکردم و فقط تلاش کردم."
[سانست پارک، پُل استر، ترجمهی مهسا ملکمرزبان، نشرِ افق، چاپِ اوّل ۱۳۸۹]
+ و من هم نمیدانستم مایلز هِلر هم جایی گیر افتاده که من هم گیر افتادم {پیش از این نوشته بودم}. جایی که تصمیم میگیری قوی بشوی، ناراحت نشی، بگذری، ببینی و بگذری. ابتدا فکر میکردی هدفی داری امّا یک کم که میگذرد میبینی هدفت هم گم شده، پس فقط تلاش میکنی. تلاش میکنی برای فراموش کردن. فقط میدوی و فراموش میکنی. تلاشی برای آدم شدن.
+ و من هم نمیدانستم مایلز هِلر هم جایی گیر افتاده که من هم گیر افتادم {پیش از این نوشته بودم}. جایی که تصمیم میگیری قوی بشوی، ناراحت نشی، بگذری، ببینی و بگذری. ابتدا فکر میکردی هدفی داری امّا یک کم که میگذرد میبینی هدفت هم گم شده، پس فقط تلاش میکنی. تلاش میکنی برای فراموش کردن. فقط میدوی و فراموش میکنی. تلاشی برای آدم شدن.
محکاش اینه قشنگ همون موقعی که فکر میکنی به آدم شدن نزدیک شدی یه چیز مهم رو میگیرن لب پرتگاه. مثل یه امتحان پایان یا میان ترم حتی. بعد میفهمی هرچی زحمت کشیدی داره میره به فنا. به این آسونیها هم نیست آدم بشی٬ آدم بمونی.
پاسخحذفآسان نیست، امّا مهم همین تلاش است. دویدن است.
پاسخحذف