به اندازه بودن. اصلن میزان، اندازهی بودن است. باید آمد، ایستاد و به موقع هم رفت. افسانه به آدمی میگویند که پیش از موعد برود یا بمیرد. چرا مرلین مونرو فراموشنشدنی ست امّا دیگر بازیگران همعصر او که شاید استعداد و توانایی بیشتری از او هم داشتهاند از یادها رفتهاند؟ چرا پوسترهای مونرو همچنان فروش میرود؟ چرا هرزگاهی عکسهای جدیدی از او رو میشود و از آن استقبال؟ چون مونرو پیش از آنکه باید، مُرد. اگر بیشتر از افسانهشدنش زندگی میکرد، شاید به فلان مدال و بهمان جایزه هم میرسید. امّا همزمان محو میشد. یک زمان مشخّصی برای رسیدن به اوج وجود دارد. اگر همان زمان، دقیقن همان نقطهی باشکوه غیب بشوی، جاودان میشوی، دیگر فراموش نمیشوی. همچنان که مرلین مونرو. روزی روزگاری خودش گفته: «میدانم که متعلّق به مردم جهان هستم. نه به این خاطر که با استعداد یا حتی خوشگلم. به این خاطر که هیچوقت متعلّق به چیز یا کَسِ دیگری نبودهام.»
+ لایف [Life] عکسهای جدیدی از مونرو منتشر کرده است. عکسهای کسی که ستاره بود، ستاره ماند و ستاره رفت.
+ لایف [Life] عکسهای جدیدی از مونرو منتشر کرده است. عکسهای کسی که ستاره بود، ستاره ماند و ستاره رفت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر