با این دو کتابِ «خاکسپاری آقای بووه» و «سفرِ مِگرِه» که دیروز امیلی
برایم آورد، تقریبن همهی ترجمههای فارسی از آثار ژرژ سیمنون را به دست
آوردم. مانده است تنها دو کتاب دیگر از این نویسندهی محبوبم، تا مجموعهام
کامل شود. نویسندهای که راوی تنهایی انسان در جامعهی مدرن است. در تمام
رمانهای سیمنون درونمایهی اصلی شرح احوال انسانهایی ست كه با ناتوانی
فروپاشی زندگی خود را نگاه میكنند و در نهایت ناامیدی درمییابد كه
نمیتوانند جلوی این ویرانی را بگیرند. او روایتگر دردها و رنجهای
انسانهای بداقبال است. همانها كه در گرماگرم زندگی یكنواخت و كسلكننده
دستخوش آشفتگی روحی میشوند و دست به طغیان میزنند. نقشه میریزند، دروغ
میگویند، دزدی میكنند، دست به جنایت میزنند. انسانهایی تنها و بیوطن
كه به هر دستاویزی متوسّل میشوند تا تغییری در زندگیشان بدهند، امّا راه
به جایی نمیبرند. او زیاد مینوشت، پس زیاد هم باید خواندش.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
سلام.
پاسخحذفراز کفشهای زرد رو دارین؟
بله، دارماش.
حذف