بگذار زمانی دراز، دراز، به درون کشم عطرِ موهایت را، صورتم را به تمامی در آن فروبرم، همچون تشنهای در آب یک چشمه، و آن را با انگشتانم تکانی دهم همچون دستمالی معطّر، تا که خاطرات در هوا پراکنده شوند.
کاش میدانستی همهی آنچه را میبینم! همهی آنچه را حس میکنم! همهی آنچه را در موهایت میشنوم! جانِ من بر روایح شناور است، چونان جانِ دیگران بر موسیقی.
گزیدهی ملال پاریس: اشعار منثور/ شارل بودلر، ترجمهی مراد فرهادپور و امید مهرگان، انتشارات مینوی خرد، چاپ اوّل، ۱۳۹۰
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر