چهارشنبه

...

هر یک به چیزی مشغول و به آن خوشدل و خُرسند. بعضی روحی بودند، به روحِ خود مشغول بودند، بعضی به عقلِ خود، بعضی به نفسِ خود. تو را بی‌کَس یافتیم. همه‌ی یاران رفتند به سویِ مطلوبانِ خود و تنهات رها کردند. من یارِ بی‌یارانم.

مقالات شمس، شمس‌الدّین محمّد تبریزی، ویرایشِ متن جعفر مدّرس صادقی، نشرِ مرکز، چاپ اوّل، ۱۳۷۳

۱ نظر:

  1. در داستان ها گفته شده است که شمس تبریزی به دنبال مردی از مردان خدا می گشت، یعنی طالب مستوران قباب غیرت الهی بود یعنی کسانی که خداوند آنها را پنهان کرده و به همه کس نشان نمی دهد. و در این طلب مولوی را یافت. شمس تبریزی وقتی که با مولوی برخورد کرد چنین تشخیص داد که با کوه آتشفشانی روبرو شده که دهانه آن بسته است، با عقابی رو برو گردیده که رشته های تعلقات بر دست پای اوست. او آمد و این رشته های تعلق را از دست و پای این عقاب گشود البته بهتر است بگوییم که عشق را به مولوی هدیه کرد

    پاسخحذف