یه روزی هم فیلمی میسازم به نام «قبل از طلوع». فیلمی که رئالتایم خواهد بود و اتّفاقاتش بین ساعت دوازده شب تا یک دقیقه قبل از طلوعِ آفتاب میگذرد. فیلمی که نه دغدغهی گیشه دارد و نه درصدد راضی کردنِ روشنفکران است. فیلمی خواهد بود برای مخاطبِ خاصّ. خیلی مخاطب خاصّ. اینقدر خاصّ که تنها برای یک نفر میسازماش و برای یک نفر نمایش میدهم. تنها برای همان یک نفر. خودم نیز در نمایشش حضور نخواهم داشت و بعد از زدنِ دکمهی پِلِی و روشن کردن دستگاهِ ویدیوپروژکشن و انداختن تصویر روی دیوار و خاموش کردن اتاق، بیرون خواهم رفت. و این را نیز میدانم، فیلم با خواندنِ هایکویی آغاز میشود و تیتراژ در پایان بالا خواهد آمد. اصلاً به نظرم باید هر کسی برای کسی که دوستاش دارد، یک فیلم بسازد. خیلی کوتاه، کوتاه، بلند، خیلی بلند، سریال، هر چی، فقط تصویر باشد. حرف زدن با تصویر راحتتر است. تو میسازی، «او» تصویر میکند.
بله. آن فیلم را خواهم ساخت، حتّا اگر آن روز نیاید. حتّا اگر آن روز نباشم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر