سه‌شنبه

احوالات

و چه‌قدر خوب هستند این لحظاتِ دمِ صبح. این زمانِ محبوب­‌. در این لحظه، از همیشه، آدم به‌تری هستم. کمی ایستادن کنار پنجره و کمی ساعتِ پنجِ صبح را عشق کردن... پنجره‌ی کوچک خانه‌­ام با خسّت هر چه تمام­‌تر، نور را به داخل راه می­‌دهد و من همین‌جور دارم آدم بدتری می­‌شوم. مانند همیشه همراه با اندکی سَردرد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر