نمیدانم نسبت میان شرافت و تماشای یک فیلم چگونه نسبتیست. و نیز نمیدانم پس از این که «پایاننامه» نفروخت و «اخراجیها سه» فروخت چه اتّفاقی افتاد که حالا در تحریم و تماشای یک فیلم برخی، سینه چاک و جان میدهند. اگر فیلمی به نامِ گفتنِ بخشی از تاریخ، ادعا میکند حقیقت میگوید [که «قلادّههای طلا» نمیگوید]، و کارگردانش مدعیست سختترین فیلم تاریخ سینمای ایران را ساخته [که اصلاً اینگونه نیست. حرفی را در فیلمش زده که امروزه، گفتنش برای همه آزاد است و تشویقی دریافت میکنند]، دیگر نگرانِ چه هستیم. شاید بتوان روایت نادرستی از تاریخ برای چند سال رقم زد، فیلم ساخت و مدعی حقیقتگویی شد امّا هیچزمانی نبوده که بتوان به کلیّت تاریخ دروغ گفت و هیچ فیلم و نیز فیلمسازی نمیتواند با تاریخِ حقیقی و حقیقت تاریخ مقابله کند، مقابله با آنچه که یادگارش، خط و زخمهایش است که در تن و روحمان جا انداخته است. که اگر اینگونه هست، دیگر این نسبتها، تماشای یک فیلم با شرافت آدمی و فلان و بهمان، حرفهای پَرت و پلایی است.
شنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر