خُب. پیادهروی توی این هوا میتونه بسیار شاعرانه باشه. خیلی زیباست وقتی راه میروی، قطرات باران با ریتمی دِلنشین به روی سر و شانهات بنشینه. خُب تمامِ اینها هست. امّا به شرطی که عینکی نباشی. جوری عینکی نباشی که بتوانی بدونِ آن نیز راه بروی. امّا اگر اینجوری نباشه تمامِ آن لحظات زیبا و شاعرانه تنها برای دَه قدم اوّل است و جلوتر از آن نمیآیند. در این وضعیّت از «بارون بارونه زمینا تَر میشه» هم جلوتر نمیری و به گلنسا نمیرسی. دقیقن همانجایی که اصلن ترانه برای آن سروده و خوانده شدهاست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر