امروز رفتم بهشتزهرا. دورتر یکی را داشتن خاک میکردند. یک زن از فرط گریه افتاد توی قبر. یک مرد میانسال رفت زن را از گودال بکشد بیرون اما خودش افتاد توی قبر. یکی دیگر که جوان بود جلو رفت و خم شد و دستش را دراز کرد که او هم افتاد آن داخل. وقتی افتاد روضهخوان خواندنش را قطع کرد. دیگر کسی جلو نرفت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر