شبها با این آهنگ آغاز میشود و با این آهنگ ادامه دارد و با این آهنگ تمام میشود. تکرار میشود. تکرار و تکرار. اینقدر تکرار شده و میشود که الآن میتوانم آن را با دهان بزنم. ساده است امّا بینظیر. کجا شنیده میشود؟ این آهنگ در تمامیِ سکانسهایی که پییر پُشتِ رُل است و میراند، در فکر است، در فکر هِلِن است، شنیده میشود. حالا این پییر و هِلِن کیست اند؟ پییر در سفری با زن و تنها فرزندش، هِلِن را در یک حراجی میبیند. پییر در زندگیاش مشکل دارد. دو به شکّ است که زندگیاش را با کاترین، زنش ادامه دهد یا نه؟ هِلِن را که میبیند گویی شکّاش به پایان میرسد. آشنایی او با هِلِن، زندگی عاشقانهاش با او، رها کردنِ زن و فرزندش، خوشحالیاش، آغاز فرو ریختن او ست. فروریزیِ یک زندگی. او پُشتِ رُل است و میراند. به سمتِ ویلایی میراند که بخشی از خاطرات او با زن و تنها فرزندش را ساخته است. میراند تا پیش تنها فرزندش که حالا به سنوسالی رسیده است، تعطیلات خود را بگذراند. امّا در فکر هِلِن است. میراند تا سرِ آن پیچ. میپیچد و ماشینش هم میپیچد. بسیار میپیچد. آنقدر که غلت میخورد که چپ میشود. از ماشین به بیرون پرتاب میشود امّا هنوز در فکر هِلِن و زن و تنها فرزندش است. ماشینش آنطرفتر منفجر میشود. او روی چمنها دراز کشیده است. برای لحظههایی بالاخره جایی و زمانی را به دست آورده که به تردیدش فکر نکند. میگوید: «دراز کشیدن روی چمنها خیلی دلنشینه.» او امیدوار است و از خدا شاکر که زنده است و امیدوار به دیدنِ دوبارهی هِلِن و زنش و تنها فرزندش. او را به بیمارستان میبرند. در راهروی بیمارستان او لامپها روی سقف و نور را میبیند و امیدواریاش دوچندان برای ادامهی زندگی. به اتاق عمل میرود امّا زنده بیرون نمیآید. این آهنگ که هر شب تکرار میشود، برای این داستان است. داستانِ فیلم «چیزهای زندگی». بهش میخورَد، هماندازهاش است. صدای آرام و دلنشینِ فرو ریختن یک زندگی. سازندهاش فیلیپ سارد است.
چیزهای زندگی [The Things of Life]
۱۹۷۰
کارگردان: کلود سوته
بازیگران: میکل پیکولی، رامی اشنایدر، لئا ماساری
۸۹ دقیقه
ممنون از معرفی
پاسخحذفخیلی خوب بود