هر داستانی یک آغاز داره، یک میانه داره و یک پایان. این رو ارسطو گفته. این سه تیکهی حیاتی. که هر کدوم از این سه تیکه، خودشون به سه تیکه تقسیم میشن. یعنی آغازی دارن، میانه و پایانی دارن. و همینطور سه تیکههایی که از سه تیکهها تکثیر میشن و باز هر کدوم به سه تیکه تقسیم میشن که آغاز و میانه و پایانی دارن. امّا گاهی آدم اون تیکهی میانی داستانش رو فراموش میکنه. تنها آغازش رو به یاد میآره. مثل عکسها. آلبومت پُر است از عکسهای کودکیت. بعد یک گسل عظیم؛ دورهی غیبت. و بعد به یکباره عکسهایی با سیبیل. میگم چرا امیرمسعود که آخر هفتهها مییومد با دوربین عکاسیش، ما رو، مایی که تازه از گرمابهی مسجد به خونه اومده بودیم، جمعهها، به دیوار میخ میکرد و ازمون عکس میگرفت، بعد از یه دورهای دیگه نیومد؟ از پدرم پرسیدم. پدرم یک کهنالگوئه. سرش رو بالا میآره، میگه «لوک ات می؟» نگاش میکنم. سرش رو میاندازه پایین. آلبوم خودش هم همینه. عکسهای بچگیش. بعد هیچچی. و بعد عکسهایی با ریش. توی دوربین زل زده؛ با اخم، با غم. انگار قبل از اینکه جلوی دوربین بایسته بهش ظلمی شده. این وسط چی شده؟ میگم این داستان ناقصه. پلاتش کامل نیست. اون صدای همیشگی توی سَرم میگه حالا امیرمسعود هم مییومد عکس مینداخت. چی بود؟ خوب بود اون عکسهای زرد؟ اون چهرههای رنگپریده؟ بهش میگم بههرحال نبودن بهتر از ناقص بودنه.
گاهی پایان داستان همون آغازش میشه. مثل اونجا که میرسلاو اسکار واینوویچ نوشته «در سیزدهم جولای ۱۸۹۳ من عاشق شدم.» داستان او اونجایی آغاز میشه که به پایان میرسه. داستانش رو جایی میبنده که شروع میکنه. میگم آدم باید بتونه، یعنی زور بزنه اون سه تیکهی ازلی و ابدی رو کنار هم بگذاره. سه تیکههای هر کدام از اون سه تیکه رو نیز. و سه تیکههای اون سه تیکههای بعدی رو. و اون سه تیکههای -که دیگر خیلی ریز شدهان- آن سه تیکههای بعدی رو. میگم بالاخره یک روز میآد آدم اون تیکهی میانی رو به یاد میآره. یا دستکم اونجوری که میخواد برای خودش میسازه. اونجوری که دوست داره. وقتی بهش میگم یککم صبر کن، امون بده، همینروزاست که حالم خوب میشه، برای همینه. برای اینه که دارم این تیکهها رو درست میذارم کنار هم.
بالاخره روزی میآد که آدم حال خوبش رو میبینه. جلوی دوربین میایسته. دستی به پیرنش میکشه. یقهش رو صاف میکنه. یککم سرش رو کج میکنه. و به قول ارسطو بعد از آغاز، اگه میانه رو خوب فهمیدی، بهسوی پایان میل میکنی. میل میکنی.